ادب آل اللّه در پرتو قدر
ادب آل اللّه در پرتو قدر
يكي از جلوههاي اعجاز آفرينش انسان اين است كه ميتواند با يك راز و يك نگاه از سر نياز مسيرهاي رفته طولاني شرك و گناه را عقبگرد كند و خود را از عمق منجلابها به معراج پاكي و صداقت برساند و لحظههايي شكوهمند و شيرين را در زندگي خويش تجلّي بخشد به شكوهمندي لحظه تصميم حرّ رياحي و به شيريني رهايي فضيل عياض از كمند گناه و عصيان، اولياء الهي با سير و سلوك خويش حجابهاي نوراني را يكي پس از ديگري پشت سر گذاشته و خود را به سرچشمه عظمت قرب الهي نزديكتر ميسازند. همانگونه كه در مناجات شعبانيه آمده است: حتّي تخرق ابصار القلوب حجب النّور فتصل الي معدن العظمة2 و اين حالات در شبانگاه «قدر» اوج و درخشش زيباتر و بيشتري دارد. قرآن كريم سفره آسماني خداست در مقال چشم به آفاق وحي ميدوزيم و از سوره قدر «ايمان» و آگاهي ميگيريم.
الف) رابطه سوره «قدر» با «علق»
ب) فضيلت سوره « قدر»
اولياء الهي با سير و سلوك خويش حجابهاي نوراني را يكي پس از ديگري پشت سر گذاشته و خود را به سرچشمه عظمت قرب الهي نزديكتر ميسازند.
ج) نزول قرآن در سوره قدر
1ـ كِتابٌ اُحكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَدُنْ حَكيمٍ خَبيرٍ؛ قرآن كتابي است «با دلائل» محكم كه از جانب خداي حكيم و آگاه بر حقايق عالم بيان شده است.6
2 ـ تَنْزيلُ الْكِتابِ مِنَ اللّهِ الْعَزيزِ الْحكيمْ؛ نازل شدن قرآن از جانب خداي مقتدر و حكيم است.7
و به خاطر همين رابطه با كمال مطلق و ذات مقدس خداوند است كه باطل در آن راه نمييابد و قرآن ميفرمايد: لايأتِيهِ الْباطِلُ من بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزيلٌ مِنْ حَكيمٍ حَميدٍ؛ هرگز از پيش رو و پشت سر «آينده و گذشته» باطلي بر اين كتاب راه نخواهد يافت زيرا كه فرستاده خداي حكيم برخوردار از صفات ستوده ميباشد.8
و در سوره قدر نيز خداوند با استناد آن به خويش انديشه بيننده را بر ساحل عظيمترين گوهر معنوي و جلوه زيباي الهي قرارداده و ميفرمايد: انّا اَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ ما آن را در شب قدر فرو فرستاديم كه در حكمت جمعآوردن سه نكته بيان شده است:
1. قرآن كريم در لوح محفوظ و افق اعلاي تجرّد استقرار داشته و در دست سفيران الهي قرار داشته است مَرْفُوعةٍ مُطَهَرَّةٍ ـ بِاَيدي سَفَرَةٍكِرامٍ بَرَرَةٍ: «قرآن» بسي بلند مرتبه و پاك و منزه است بدست سفيران حق است كه با كرامت و نيك هستند.9
و توسط ملك مقرب الهي جبرئيل بر پيامبر گرامي نازل شده است نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاَمين؛ قرآن را روح الامين فرود آورده10 و بخاطر همين دستاندركاري ملائكه مقرّب و مأمور الهي است كه جمعآورده شده است و دوّمين نكته اينكه جمع به خاطر عظمت دادن به قرآن ميباشد و در اين ميان نگاه سوّمي به رمز جمع آوردن «اِنّا اَنْزَلْناهُ» وجود دارد كه ميتوان با استفاده از كلام امام علي عليهالسلام آن را بيان داشت امام علي عليهالسلام در باره قرآن ميفرمايد: لَقَدْ تَجَلّي اللّه لخلقه في كلامه لعباده؛ خداوند در كلام خود بر بندگانش جلوه نموده است11 و از آنجا كه اين تجلّي با صفات جلال و جمال بوده است تعبير فرموده است به «اِنّا اَنْزَلْناهُ» در اين زمينه امام خميني مينويسد: «بدان كه نكته آن در آوردن انزلناه به صيغه جمع تفخيم مقام حق تعالي به مبدئيت تنزيل اين كتاب شريف است و شايد اين جمعيت براي جمعيت اسمائيه باشد و اشاره به آن باشد كه حق تعالي به جميع شؤون اسمائيه و صفاتيه مبدأ از براي اين كتاب شريف است و از اين جهت، اين كتاب شريف صورت احديت جمع جميع اسماء و صفات و معرّف مقام مقدس حق تعالي به تمام شؤون و تجلّيات است.»12
شب قدر اولياء :
2. نظر دوم اينكه قرآن دو نزول داشته است. يكي نزول بصورت يكجا و دفعي كه گفتهاند تمام قرآن از لوح محفوظ يكدفعه به آسمان دنيا يا بيت المعمور نازل شده است ديگري نزول تدريجي كه در مدت بيستوسه سال بر پيامبر گرامي فرود آمده است چنانكه در آيه شريفه ميخوانيم: وَ قَال الّذينَ كَفَرُوا لَو لا نُزّلَ عَلَيهِ القُرآن جُمْلَةً واحِدَةً كَذلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَكَ؛ كافران به اعتراض گفتند كه چرا اين قرآن يكجا براي پيامبر نازل نشد اينگونه شد تا ما ترا به آن دلآرام كنيم.13 كه اين نظر را مرحوم علامه طباطبايي در الميزان ذيل آيه شريفه 185 سوره بقره برميگزينند.14 چرا شب قدر بدين نام نهاده شده است. در تفاسير سه نظر ذكر شده است يكي اينكه شب قدرش گفتهاند بخاطر قدر و منزلت بزرگي كه اين شب دارد دوم اينكه بخاطر كثرت نزول ملائكه در اين شب زمين تنگ شود نظر سوم اينكه قدرش گويند چون مقدّرات انسانها تا سال آينده در اين شب رقم ميخورد و البته كه انسان خود ميتواند در بسياري از اين تقديرات نقش داشته باشد فردي كه در اين شب به دعا و نيايش ميپردازد و با تفكر و انديشه به تصميم و عزمي پولادين دست مييابد ميتواند سرفصل جديدي از زندگي با عزّت و الهي را براي خود بيافريند. اين فرصتها در تمامي لحظات زندگي انسانها وجود دارد اما در اين شب بيشتر و شايد رابطه نزول قرآن و شب قدر اين باشد كه انسان با تأمّل و درس گرفتن از قرآن ميتواند در زندگي خويش تحوّل و تقديري شگرف را بيافريند و چه قدر انسانها كه سرنوشت آنها با شنيدن چند آيه و حتي يكي از آيات الهي تغييري اساسي يافته است. در اينجا به سه نمونه آن اشاره ميكنيم:
1. اسعد بنزراره از اهل مدينه بود به هنگامي كه شهر مدينه در آتش اختلاف و كينه ميسوخت به مكه آمده تا با جمع سلاح و گرفتن حمايت از قريشيان خشم آنان را شعلهورتر سازد، پس ملاقات و گفتگو با پيامبر صلياللهعليهوآله و شنيدن آيات 152 و 153 از سوره انعام آنچنان تحول در او ايجاد شد كه نه تنها خود مسلمان شد بلكه توانست مدينه را به عنوان پايگاه صدور اسلام آماده سازد و در نتيجه با ورود رسول گرامي اسلام به مدينه تاريخ و بشريت راه ديگري را پيمود.15
2. فضيل عياض فردي عيّاش و بزهكار بود زماني كه در پي معشوق خويش از ديوار بالا رفت به هنگام شنيدن آيه شريفه «أَلَمْ يَأنِ للّذِينَ آمَنوا اَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللّه وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقّ؛ «آيا وقت و زمان آن نرسيده است كه مؤمنان دلهاشان بياد خدا و به آنچه از حق نازل شده خاشع گردد.»16 آنچنان تحت تأثير جذبه آن قرار گرفت كه فورا اظهار داشت «يا ربّ قد آن» خدايا زمان آن رسيده است و به سرعت از راه رفته بازگشت.17
3. شاعر اسپانيولي زبان معاصر و روزنامهنگار و محقق اسپانيايي رمز گرايش خويش به اسلام را اين چنين بيان ميدارد: زماني پنج استاد مصري براي نوشتن تز دكتراي خوب به «مادريد» آمدند... اين استادان از من خواستند بعضي از سورههاي قرآن را ترجمه كنم من هم سوره كوتاهي را انتخاب كردم كه از يگانگي خداوند ميگويد سوره توحيد را، اين سوره آنچنان زيبا بود و موسيقي داشت كه براي من كه يك شاعر بودم بسيار مهم بود همچنين سوره «حمد» را كه در باره جهاني بودن خداوند است ترجمه كردم به اين ترتيب بود كه جهاني بودن و يگانگي خداوند مرا به اين نتيجه رساند كه اين دين مردميترين و منطقيترين دين براي از بين بردن ناآراميها و مشكلات جوانان امروزي است.18 و اكنون اين ما و اين شب قدر كه شب نزول قرآن است و شبي است كه از هزار ماه برتر است آيا يادآوري آيه شريفه يا عِبادِيَ الّذينَ اَسْرَفُوا علي اَنفُسِهِمْ لا تَقنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّه اِنَّ اللّه يَغفِرُ الذُّنوبَ جميعا؛ اي بندگان كه بر نفس خويش ستم كرديد از رحمت خدا نااميد نشويد.19 ما را بر آستان حضرت دوست پايبند خواهد كرد و آيا ناله حضرت يونس كه: لااِلهَ اِلاّ اَنتَ سُبحانَكَ اِنّي كُنتُ مِنَ الظّالِمين و به دنبال آن فَاسْتَجَبْنا لَهُ و نَجَّيناهُ مِنَ الغَمِّ20 و آيا نيايشي كه آدم و حوّا نمودند و قرآن كريم آن را بيان ميدارد: قالا رَبَّنا ظَلَمْنا اَنفُسَنا وَ اِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الخاسِرِين؛ گفتند پروردگارا ما به خويش ستم نموديم و اگر تو ما را نيامرزي و مورد رحمت خويش قرار ندهي بيقين از زيانكاران خواهيم بود.21
آيا اين آيات ما را تقديري ديگر و سرنوشتي بهتر خواهد داد بستگي به درجه ايمان و تلاش ما دارد. قرآن كريم ميفرمايد: مؤمنان كساني هستند كه چون ياد خدا شود دلهاشان لرزان گردد و زمان تلاوت آيات الهي ايمانشان افزون گردد.22
اميد آنكه زمان قرآن بر سر گذاشتن قرآن همچنان بر مغز و فكر ما حاكم شود و آن را قانون زندگي خويش در همه ابعاد آن بشناسيم.
اما اينكه شب قدر چه شبي است مطالب متفاوت بيان شده است از آن جمله اينكه شب قدر در دهه آخر ماه رمضان است و زماني كه راوي از امام صادق عليهالسلام از شب قدر سؤال ميكند ميفرمايد: طلب كن آن را در نوزدهم و بيست و يكم و بيستو سوم23 و در نقل ديگري فقط شب بيست و سوم ذكر شده است.24 كه ميتوان دو راه حل براي آن ذكر كرد كه در اينصورت هيچگونه منافاتي با آن نخواهد بود يكي با استفاده از روايتي است كه مرحوم مجلسي در بحارالانوار نقل ميكند به اينكه هر سه شب در تقدير امور نقش دارد در شب نوزدهم خداوند متعال جمع كند آنچه را كه اراده نموده از تقدّم و تأخّر امور و در شب بيست و يكم امور با حكمت از يكديگر ممتاز و مشخّص ميگردد و در شب بيست و سوم امور حتميّت مييابد كه ديگر تغييري در آن راه نخواهد يافت.25
راه حل دوم بياني است كه امام خميني آن را ارائه ميكنند ايشان مينويسند: «بدان كه از براي ليلةالقدر چنانچه حقيقت و باطني است كه به آن اشاره شد از براي آن صورت و مظهري است بلكه مظاهري است در عالم طبع و چون مظاهر ممكن است در نقص و كمال فرقها كند از اين جهت ممكن است بين اقوال و اخباري كه در باب تعيين ليلةالقدر وارد شده است جمع نمود به اينكه تمام آن ليالي شريفه كه در باب تعيين ليلة القدر وارد نشده است جمع نمود به اينكه تمام آن ليالي شريفه كه در روايات است از مظاهر ليلة القدر است الاّ آن كه بعضي با بعضي در شرافت و كمال مظهريّت فرق دارد.»26 رحمت من براي كسي است كه به فقرا در شب قدر رحم كند.
نزول ملائكه در شب قدر
و چنانكه در آيه ديگري ميفرمايد: وَ اِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ اِلي اَوْلِيائِهم؛ شياطين به دوستان خود افكار خويش را القا ميكنند.28
و در روايتي از امام باقر عليهالسلام ميخوانيم كه شب و روزي نيست مگر آنكه شياطين و جنّ پيشوايان گمراهي را ديدار مينمايند تا شب قدر كه به اندازه ملائكهاي كه بر پيشوايان هدايت نازل ميشود شياطين بر رهبران گمراهي وارد ميگردند و انديشههاي نادرست و دروغين را بسويشان گسيل ميدارند.29
اما اينكه روح كدامين فرشته است؟
پي نوشت :
1 ـ ديوان حافظ.
2 ـ بحارالانوار، ج 91، ص 99؛ مناجات شعبانيّه و مفاتيح الجنان، اعمال ماه شعبان.
3 ـ تفسير برهان سوره قدر، حديث 22.
4 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 65.
5 ـ تفسير برهان سوره قدر، حديث 1.
6 ـ سوره هود، آيه 1.
7 ـ سوره احقاف، آيه 2.
8 ـ سوره فصّلت، آيه 41.
9 ـ سوره عبس، آيه 14 و 15.
10 ـ سوره شعراء، آيه 193.
11 ـ بحارالانوار، ج 89، ص 107.
12 ـ آداب الصّلاة، ص 321.
13 ـ سوره فرقان، آيه 32.
14 ـ الميزان، ج 2، ص 14.
15 ـ بحارالانوار، ج 19، ص 8.
16 ـ سوره حديد، آيه 16.
17 ـ سفينة البحار، ج 2، ص 369.
18 ـ مجله حضور، شماره نوزدهم، ص 27.
19 ـ سوره زمر، آيه 53.
20 ـ سوره انبياء، آيه 87.
21 ـ سوره اعراف، آيه 23.
22 ـ سوره انفال، آيه 2.
23 ـ وسائل الشيعه، ج 7، كتاب الصوم، باب 32.
24 ـ بحارالانوار، ج 95، ص 160.
25 ـ بحارالانوار، ج 95، ص 144.
26 ـ آداب الصّلاة امام خميني، ص 331، مؤسسه نشر آثار.
27 ـ سوره شعرا، آيه 221 و 222.
28 ـ سوره انعام، آيه 121.
29 ـ اصول كافي، ج 1، ص 253. «في شأن انا انزلناه»، ح 9.
30 ـ شعراء، آيه 193.
31 ـ سوره دخان، آيه 2.
32 ـ بحارالانوار، ج 95، ص 145.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}